چرا فرزندان به حرف والدین شان گوش نمیدهند؟ این یکی از پرسشهایی است که بسیاری از والدین در حالت افسردگی میاندیشند. اما آیا واقعاً اینگونه است؟ آیا ما میتوانیم صرفاً برای این موضوع راهکارهایی ارائه دهیم یا آیا موارد پیچیدهتری وجود دارد؟ در ادامه به بررسی چند عامل مهم که موجب مخالفت کودکان با حرف والدین میشوند، میپردازیم:
- حس استقلال: در روند رشد و بزرگ شدن، کودکان نیازمند احساس استقلال هستند و خود را به صورت مجزا از والدین خواهانند. تلاش برای کنترل و محدود کردن این فضای استقلال، ممکن است باعث مخالفت کودکان شود.
- ارتباط بین نیازها و حقوق: کودکان گاهاً حقوق خود را با نیازهایشان اشتباه میگیرند. به طور مثال، یک کودک ممکن است فکر کند داشتن یک شیرینی، یک نیاز است و بنابراین، طلب آن را بکند. در این مواقع، والدین باید به کودکان خود یادآوری کنند که این امر جزو حقوق آنها نبوده و باید آن را به دست آورند.
- نداشتن مدل الگوی خوب: در برخی موارد، کودکان نمیتوانند به تمامی سبکهای ارتباطی والدین واکنش نشان دهند یا آنها را تقلید کنند. والدین با تدارک فرزند برای همکاری و ارتباط خوب، به آنها اجازهٔ تقلید را میدهند.
- کاهش اثربخشی تکرار: در صورتی که والدین درخواستها و نیازهایشان را تکرار کنند، کودکان ممکن است پاسخی نادرست نسبت به آن درخواست نشان دهند. در این حالت فرزند نسبت به آن درخواست واکسینه شده است ولی والدین همچنان ادامه دهند.
- فهم ناقص هنجارها: کودکان در ابتدای زندگی خود دانش کمی از هنجارهای اجتماعی و قوانین حاکم را دارند. این ممکن است باعث شود که ذهنیت آنها در حقیقت با والدین متفاوت باشد. لذا باید به آنها توضیح داد که چرا برخی از کارها ممنوع است و یا خطرناک باشد.
با توجه به این عوامل، ارتباط صحیح با کودک خود، به عنوان والدین، بسیار اهمیت دارد. درک نیازها و استقلال کودک، تعامل بین والدین و کودک را بهبود خواهد بخشید و موجب گوش دادن بیشتر کودکان به حرف والدین خود خواهد شد.